مسئلهای که صحبت هر روز نیست. مسئلهای که بسیاری نه قادر به تصور آنند، نه قادر به درک آن و نه قادر به قبول وجود و ابعاد آن. اما متاسفانه این یک واقعیت است. واقعیتی تاریخی که تا به امروز ادامه دارد. واقعیتی که به نظر میرسد نه تنها از شدت آن کاسته نشده، بلکه سیر صعودی عظیمی به خود گرفته و در دنیای مدرن در مقیاسهایی بسیار بزرگتر انجام میشود.
در عین حال، امروزه از مقدار گزارش و بحث درباره این سرطان کاسته شده، و این عمیقا به دلیل سیطره هر چه بیشتر عوامل پشت این اعمال شیطانی، بر وسایل ارتباطی است. آسانترین راه کنترل ذهن، کنترل ورودیها است. اگر کسی موفق به کنترل عمده ورودیهای اطلاعاتی یک شخص شود، عمده خروجیهای اطلاعاتی وی، یعنی ذهن، تفکر و مرزهای تحلیل وی را در دست گرفته.
حقیقت این است که فرقههای رازآلود و مناسک پر رمز و رازشان هنوز وجود دارند، به قدرتمندی گذشته باستانیشان. در دنیایی که عوام و آنها که آقایان آنها را بنا به تفکر کمّی خود "توده" مینامند، همگی با شیفتگی و با سرعت به سوی سراشیبیای به نام "تمدن مدرن" پیش میروند، در دنیایی که تودهها تشویق میشوند به مادیبینی همه چیز، بریدن از یکدیگر، ذوب شدن در فردگرایی، خودبینی و سود شخصی، بریدن از دین و خداوند خیرالحافظین، مسخره کردن باستانیان و "خرافات"شان و بیمعنی دیدن هر چه آقایان برچسب خرافات و افسانه و اسطوره به آن بزنند، در همین عصر، رهبران دنیا، قدرتمندترین و ثروتمندترین اشخاص دنیای به اصطلاح مدرن ما، تا خرخره در مناسک عجیب و غریب رازآلود و آنچه می توان "خرافات" نامید، غوطهورند. چه توضیحی دارید برای مراسمهای سحر و جادویی که آقای جک پارسونز مخترع سوخت جامد موشک و یکی از مهمترین پایهگذاران ناسا، هر شب در خانهاش به همراهی دانشمندان پروژه منهتن برپا میکرد؟ چه توضیحی دارید برای احضار خدای باستانی "اسطورهای" نیمبز نیمانسان "پن" که آقای پارسونز میگفت قبل از هر آزمایش موشک با جادو احضار میکند؟ چه توضیحی دارید برای حضور حضرت آقایی که پلوتونیوم را به دنیا هدیه داد در بوهمین گروو و مناسک غریب مهمترین سردمداران دنیا که هر تابستان در آنجا به دور مجسمه عظیم سنگی یک جغد میرقصند و کارها میکنند. جغدی که از بین این همه نام، او را همان "مولوخ"ای مینامند که در دوران "باستان" مردم کودکانشان را به او قربانی میکردند.
این گفته معروف که "حقیقت از تخیل عجیبتر است"، به دلیل درستی و رو راستیاش، گاه بسیاری را، مخصوصا آنها که به خیال خود، جایی دنج در دنیای مادی خود یافتهاند، ناراحت و پریشان میکند. هر از گاهی رسانهها تیترهایی درباره اعمالی وحشیانه و باورنکردنی بیان میکنند که توسط انسانهایی به ظاهر مثل من و شما، نرمال و محترم به وقوع پیوستهاند: مادرانی که بچههایشان را کشتند. پدرانی که کودکشان را سوزاندند و حتی کودکانی که دوستان و اقوامشان را به صورتی سادیستیک قتلعام کردند. چنین اعمالی قلوب عدهای از مردم را عیان کرده و در عین حال مردم متمدن جهان را به حیرت وا میدارند. مردمی که میگویند فلانی را میشناختیم، اصلا به او نمیآمد. خیلی محترم بود!
اما عملی وجود دارد که در وحشیانه بودن و قصاوتاش، در بالای تمامی اعمال دیگر قرار داشته، و آن قربانی کردن انسان است.
از بین تمدنهای مختلف گذشته، باز هم این "یهود" بود که در این زمینه بر دیگران پیشی گرفت. این حقیقت دارد که بسیاری از آنها که درباره این موضوع تحقیق کردند توسط صیهونیستها، ضد یهود (آنتی سمیت) لقب گرفتهاند. لقبی که به نظر میرسد عدهای همانند نقل و نبات نثار دیگران کرده و برای بر هم زدن بحث درباره هر موضوعی که آنها را به انتقاد گرفته یا پریشان میکند، استفاده میکنند. اما اگر یک آنتیسمیت بگوید که آسمان در روزی آفتابی آبی است، آیا چون یک به اصطلاح آنتیسمیت این را گفته، آسمان کمتر آبی میشود؟ داستان چنین بحثهایی نیز عمدتا چنین است. گرچه بعضی که درباره این مطالب تحقیق کردند، واقعا آنتیسمیت بودند، اما شاید این کشف حقیقی بودن و انجام قربانی انسان توسط عدهای از به ظاهر یهودیان بود که بسیاری از این مردم را از مرز تعادل هل داد و آنتیسمیت کرد.
باید در اینجا متذکر شد، و این تذکر را در سرتاسر آنچه خواهید خواند در یاد داشته باشید، که به این ترتیب و به عقیده ما، این آئین و این کارهای کثیف و مسائلی از آن که در در میان بعضی ظاهرا یهودی نیز دیده میشود هیچ ربطی به دین یهود ندارد، اگر باور داشته باشیم که واقعا چیزی از آن دین حقیقی موسی علیهالسلام باقی مانده است. این مسائل ریشه در کابالا، تلمود، فرسیز و سنتهای شفاهی خاخامها دارد، و هر کسی که به این متون و داستانها به چشم "مقدس" و جزئی از دین خود نگاه کند مورد اتهام است.
عمده مورخان میدانند و اذعان میکنند که قربانی انسان در گذشته در میان بسیاری از ادیان و فرق رواج داشته. معابد آلوده به خون آزتکها گواهی بر این مدعاست. قلب تپنده بسیاری از بیگناهان در آنجا به صورت زنده، به عنوان قربانی به خدای اعظم تمدنهای آمریکای جنوبی، کتزلکوتل یا کولاکان، "اژدهای پردار"، از سینههایشان بیرون کشیده شد. تاریخی که بیشباهت به "اسطوره" ضحاک اژدها "پادشاه هفت کشور" که "مارهایش" "مغز" جوانان را میخورد نیست.
ایرلندیان نیز "اسطوره"ای جالب دارند. میگویند که ساکنین اولیه ایرلند گروهی "خدایان" حریص به نام "فورموریان" بودند که هر سال دو سوم کودکان مردم را میخواستند.
درویدها نیز که تا به امروز فعالند و وینستون چرچیل و اسقف اعظم کانتنبری کلیسای انگلستان، کاهنین آن بوده و هستند، به این کار شهرت داشتهاند. یکی از رسمهای شناخته شده آنان در تاریخ، دفن کودکی در زیر پی ساختمان یا پاشیدن خون وی بر آن است. همچنین سوزاندن در آتش.
تا همین دوران "مدرن" ما هندوان هر ساله برای خدای مادر، کالی، و شیوا، انسان قربانی میکردند و همیشه این باور در هندویسم بوده که شیوا از گوشت انسان تغذیه میکند. هر جمعه در معبد شیوا در تنجور یک کودک مذکر را قربانی میکردند. این عمل به طور رسمی تنها در قرن 19 ام متوقف شد.
کالی هندی را با گردنبندی از جمجمههای انسان و دستهای بریده شده نشان میدادند. این عین همان تصویری است که مکرر در خدایان "مادر" ادیان کفار دیده میشود.
در تقریبا تمامی تمدنهای باستان، سهگانهای وجود داشت که پرستش میشد. یک خواهر و برادر که در عین حال همسر نیز بودند، و فرزندشان. پدر میمیرد و همسر/خواهر باکرهاش تولد به پسری میدهد که با مادرش وصلت کرده و جای پدر را میگیرد. این سهگانه در حقیقت پرستش خدایی میرا است. خدایی که میمیرد، و سپس در کالبد پسرش زنده میشود. به نظر ما این همان شیطان است، از مردن به معنی فروافتادناش، تا تولد دوباره و برپا ایستادنش به باور آنها. شاید حالا بیشتر معنی و اهمیت تاکید اسلام بر صفات "حی" و "وحده" الله تعالی را درک کنید، که چرا اینقدر این ذکر مهم است:
"لا اله الا الله، وحده وحده وحده، لا شریک له، له الملک و له الحمد، یحی و یمیت و هو حی لا یموت."
خلاصه کلام اینکه برای بعل، یا مولوخ، که به نصّ ادیان ابراهیمی همان شیطان بوده، و پرستش وی تحت نامها و القاب و اشکال و الوان متفاوت در سرتاسر زمین صورت میگرفته، انسان قربانی میکردند.
در متون تاریخ باستان میخوانیم که قربانی انسان جزئی مهم از آئینهای بابل باستان نیز بوده و کاهنین بابلی میبایست مقداری از گوشت قربانیانشان را میخوردند. این امر چنان در تاریخ ریشه دوانده که به نظر میرسد خود کلمه و صفت آدمخواری در زبان انگلیسی، "کانیبال"، به معنی خوردنده گوشت انسان، ریشه در این سنت و نام "کاهنین بعل" دارد:
در کتب مقدس داریم:
"بنی اسرائیل نمیدانست که من به او ذرت دادم، و شراب، و روغن، که آنها را نثار بعل کرد؟"
- کتاب هوشع نبی 8 : 2
"باز هم به بنیاسرائیل میگویم: هر کس، چه بنی اسرائیل، چه دیگران، که تخمش (فرزندش) را به مولوخ دهد، همانا مجازات او مرگ است و من رویم را از او خواهم گرداند."
- سفر لاویان 5-2 : 20
- کتاب دوم پادشاهان 20-16 : 17
- انجیل 7:43
(حضرت الیاس خطاب به قوم خود) "آيا بعل را مىپرستيد و بهترين آفرينندگان را وامىگذاريد؟"
- قرآن کریم، سوره الصافات، آیه 125
از زمان تبعید به بابل و پایهگذاری کابالا است که فساد آن "عده" در میان یهودیان سیر صعودی و عمق جدیدی به خود میگیرد. کابالایی که عدهای از روی جهل و نادانی و عدهای از روی آگاهی و به عمد، نام عرفان یهود بر آن گذاشتهاند. کابالا نه عرفان حقیقی یهود است و نه هیچ ریشهای در سنت نبی موسی علیهالسلام دارد. کابالا معجونیست از سحر بابلی و آئینهای دیگر تاریک و رازآمیز. سنت رازآلود طبقاتی و پر لایهای که همانند نمونههای مشابه دیگر در نهایت به نفی خدای خالق و پرستش شیطان منتهی میشود.
و به این صورت بود که چنین عبارتی در تلمود ظاهر گشت:
- سن هدرین 64آ تلمود بابلی
ارمیاینبی از مردمی که "پسرانشان را به عنوان قربانی به بعل، در آتش میسوزانند" سخن میگوید. و در کتاب ارمیای نبی میخوانیم: "آنها توفتهایی (tophet) بلند ساختهاند، در دره هینون، تا پسران و دخترانشان را در آتش بسوزانند."
این داستان است که جان میلتون را بر آن داشت تا در "بهشت گمشده"اش چنین بسراید:
این است ذات آن آئینهای رازآلود. مستانه قربانی کردن کودکان بیگناه در میان سر و صدای موسیقی تا صدایشان شنیده نشود و پس از آن مشغول شدن به اورجیها و کثافتکاریهای دسته جمعی به افتخار لوسیفر.
امتداد این سنتهای باطل بود که منتهی شد به لوسیفرینها و شیاطین پایهگذار فرهنگ مدرن ما و تمام چیزهایی که تا همین چند نسل پیش تنها درِگوشی و در محفلهای سری و رازآلود زمزمه میشد، امروز به صورتی حیرتآور برای آشنایان به این مسائل، کاملا علنی در موسیقی و فیلمها و لباسها و غیره به مردم بیخبر عرضه میشود که فکر میکنند اینها تنها مد روز هستند و طبق سلیقه و خواست مردم پیش میروند. عمق فاجعه و اثر مخرب این نمادها و مناسک کثیف را که در ظاهری جذاب و هیپنوتیزمکننده بر ایشان عرضه میشود درک نمیکنند. یکی از مهمترین کشاورزان این محصول شیطانی همان آلیستر کرالی بود که میتوان او را مغز متفکر پشت انفجار سموم فرهنگی و شبهمذهبی چندین دهه اخیر نامید.
همو بود که تخمهایش را بسیار با دقت و حساب شده در کالیفرنیا، کارخانه اصلی صادر کننده این مسائل بر سرتاسر دنیا، کاشت و همو بود که گفت: "هر گناه در مسیحیت، برای عرفان یک ثواب است" و همو بود که درباره قربانی انسان در کتاب 1929 خود چنین نوشت:
کرالی در پاورقی همین کتاب اضافه میکند که بنا به اسناد سوابق فراتر پرورابو شیطانپرست، او بین 1912 تا 1928 چنین نوع مراسم قربانیای را هر سال به تعداد 150 بار انجام داد. یعنی این یک مرد به تنهایی تقریبا 2500 کودک پسر را طی این مدت "قربانی" کرد. آیا هنوز هم شک دارید که چه بر سر میلیونها، بله، میلیونها کودکی که هر ساله در سرتاسر دنیا "ناپدید" میشوند میآید؟
دیکشنری وبستر نسخه سال 1954 چنین میگوید:
هرل روم میگوید: «هولوکاست لغتی بسیار جالب است. معنی تحتاللفضی آن قربانی سوخته است، و یهودیان میخواهند که هنگام شنیدن این لغت درباره ادعای قربانیان سوخته شده در جنگ جهانی دوم فکر کنید، اما داستان در حقیقت مربوط است به خدایی باستانی به نام مولوخ که میخواست بچهها زنده در معبد بزرگش قربانی و سوزانده شوند.»
چند نمونه از بسیاری نمونههای قربانی شدن کودکان که اسناد آن موجود بوده و هست:
در هزاره اول پس از میلاد، در سال 300 میلادی، اسقف آسریوس شهر سزاریا گفت که یهودیان تمام فرق طی مراسم پوریم مسیحیان را قربانی میکنند.
در سال 415 سقراط گالاستیکوس گزارش داد که یهودیان امستا کودکی مسیحی را به صلیب کشیده و سوراخ سوراخ کردند تا جان داد.
در 1067 در پراگ 6 یهودی خون یک کودک سه ساله را کامل جمع کردند. همچنین کشف شد که این یهودیان خون این کودک را به دیگران دادهاند، از جمله یهودیان تراویزوم.
«سر او را تراشیدند و او را با تیزیهای میخ مانند بسیار سوراخ کردند به صورتی که خون در مقادیر بسیار ریختن گرفت. و آنها بیرحم بودند، و آنقدر مشتاق در ایجاد درد. سخت است تمایز بین آنکه بیشتر بیرحم بودند یا نابغه در شکنجههایشان.»
سعی توماس در مستند کردن قتل رازآلود این کودک بیگناه، در نهایت منجر به قدیس گشتن کودک شد. این کودک تا زمان معاصر قدیس و شناخته شده بود، تا اینکه دورانی رسید که کلیسا دیگر علاقه به آشکار بودن این موضوعات "از نظر سیاسی غلط" نداشت. این دوران فتح نهایی کلیسا از درون توسط این فرق و آقایان است. توماس با آشکارسازی آنچه در آن روز تاریک و غمگین در 1144 صورت گرفت و در تلاشاش در آشکارسازی و توقف قربانی کودکان خدمتی بزرگ به جهان کرد. او والدین را در انگلستان هوشیار کرد تا بیشتر مراقب امنیت کودکانشان باشند. اما متاسفانه این آخرین نمونه نبود.
در 1255 در لندن کشف شد که کودکی مسیحی به نام هیو طی مراسمی قربانی شده. جسد سوراخ سوراخ شدهاش که در مِلک یک یهودی مخفی بود کشف شد.
در 1335 در مونیخ آلمان یهودیان کودکی مسیحی به نام هنری را در بیش از 60 جای بدنش سوراخ سوراخ کردند به صورتی که کودک معصوم از خون خشک شد.
در سال 1997 پروفسور رابرت پرانتر دانشگاه علوم دینی اتریش چنین گفت:
«یهودیان باید بخاطر جنایات نفرتانگیزشان علیه کودکان کاتولیک همانند کودک شهید، آندرل وان رین، و علیه بزرگسالان در روزهای پیش از عید پاک ، و بخاطر خون مسیحیان به قتل رسیده توسط دستان یهودی که آنها نیز به سوی آسمان فریاد میکنند، عذرخواهی کنند.»
در 1690 در بلاروس ، یهودیان کودکی به نام گاویل را طی مراسمی رازآلود کشتند. این کودک یکی از قدیسین کلیسای ارتدکس است. تلویزیون بلاروس نیز در سال 1997 مستندی درباره این واقعه ساخت.
در 1840 یکی از معروفترین وقایع قربانی انسان در تاریخ معاصر صورت گرفت. کشیشی کاتولیک به نام پدر توماس و خدمتکارش ابراهیم قربانی شدند. این واقعه به صورت دقیق و با جزئیات کامل در متن اصلی سر فرانسیس برتون شرح داده شده بود اما هیچگاه چاپ نشد، اما خوشبختانه آنقدر سند و بریده جراید موجود است که تصویری روشن از ماجرا به دست آید.
روزنامه نیویورک هرالد نسخه 6 آوریل 1850 این واقعه را در صفحه اولش تحت عنوان "رازهای تلمود، قتلی وحشتناک در شرق" چاپ کرد. این مقاله طولانی قربانی کردن پدر توماس را چنین شرح میدهد:
بسیاری از خود یهودیان نیز درباره این قتلها نوشتهاند. به عنوان مثال مایکل، خاخام اعظم لیتوانی، که مسیحی شد، بسیاری از این اعمال نفرتانگیز را گزارش داده. در کتاب دکتر دال، ما نمونههایی بسیار از یهودیان بازگشته و تواب را میبینیم که به این امور اعتراف کرده و گزارش دادهاند.
همانطور که دیدیم بسیاری کشورها و تمدنها در طول تاریخ، قربانی انسان توسط یهودیان را گزارش دادهاند و بسیاری شخصیتهای برجسته تاریخی به این موضوع اعتراف کردهاند. تقریبا از تمامی تمدنها و کشورها مانند رومانی، روسیه، فرانسه، مصر، آمریکا، اردن، سوریه، ایتالیا، اسپانیا، پرتقال، استرالیا و ... گزارش مناسک قربانی توسط یهودیان منتشر شده. کدام درست است، اینکه همه اینها توهم توطئه داشته، دیوانه بوده، این مزخرفات را بخاطر آنتیسمیتیزم و نفرت از یهودیان بیان کرده و همگی در توطئه علیه یهودیان دست دارند؟ یا اینکه حقیقتی پشت ماجرا و آتشی پشت این دود عظیم است؟
دوستان و عزیزان برای یکایک کلمات و جملات این مقاله زحمت زیادی کشیده شده و تحقیقات زیادی صورت گرفته است. حتما و حتما تاکید میکنم که لااقل دو بار مقاله را مطالعه کنید. حجم مطالب و حقایق موجود در مقاله بسیار زیاد بوده و مطمئنا نیاز به مرور چندباره دارد. این مقاله به نام نامی امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام، در 110 صفحه تنظیم شده است.
از آنجایی که معتقدیم درک مطالب به صورت تصویری برای مخاطب راحتتر بوده و از طرفی بعضی مسائل و حقایق را نمیتوان توصیف کرد، تلاش کردیم چکیدهای از مهمترین مطالب مطرح شده در مقاله را همراه با مطالب تکمیلی و کلیپهای تصویری که در مستند به آنها ارجاع داده شده، در قالب مستندی تصویری تهیه و ارائه کنیم. مقاله و مستند مکمل یکدیگر بوده و مطالعه و مشاهده هر دوی آنها را توصیه می کنیم.
دانلود مقاله "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود (40 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت اول (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت دوم (100 مگابایت)
دانلود مستند تصویری "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود - قسمت سوم (30 مگابایت)
برای عزیزانی که تمایل دارند به منابع اصلی مقاله دسترسی داشته باشند مهمترین آنها را برای دانلود در اختیار دوستان قرار می دهیم. این کتابها عبارتند از:
Biggest World Secrets
Jewish Ritual Murder
Matzo of Zion
Ritual Murder Investigation
Thanks for the Memories - The Truth has Set Me Free
The Franklin Cover-Up
دانلود منابع تحقیقی در مورد "قربانی کردن انسان" در آئینهای رازآلود (25 مگابایت)
نظرات شما عزیزان: